زندگی جدید
يكشنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۵۰ ب.ظ
این روز ها قرار است زندگی جدیدی را تجربه کنم...
با تمام پستی ها و بلندی هایش ،
با تمام غربت ها و دلتنگی هایش،
با بغض ها و گریه هایش ،
با سختی ها و تجربه کردن هایش ،
با ...
زندگی دانشجویی ...
آن هم از نوع خوابگاهی اش ...
زندگی ای که مستقل شدن، بزرگ شدن و رشد کردن را با سختی ها و دلتنگی ها و غریبی هایش برای آدم می آورد ...
زندگی ای که مجبوری با غربت و سختیش دست و پنجه نرم کنی...
زندگی ای که سراسرش را دلتنگی و غربت فرا گرفته...
و تو دخترک هجده ساله ی شهرستانی مجبوری که یک تنه تمامش را به دوش بکشی ...
زندگی ای که با توکل به خدا شروعش میکنم و از خودش آرامش میطلبم چون او میداند و من نمیدانم، چون او فرمانده است و من تابع فرامینش و اصلا چون او میخواهد...
۹۵/۰۷/۱۱